معنی از جهات اربعه

فرهنگ فارسی هوشیار

جهات اربعه

چهار سوی


اربعه

چهارگانه چهار ‎ اربع چهار، چهار مرد، چهارگانه. یا آبا ء اربعه. یا اخط اربعه.


جهات

سوها، اطراف، جوانب


جهات اصلی

شمال، جنوب، مشرق، مغرب

حل جدول

از جهات اربعه

شمال،جنوب،شرق،غرب

واژه پیشنهادی

از جهات اربعه

شمال - جنوب - شرق - غرب

فرهنگ عمید

جهات

سوی، جانب، طرف،
ناحیه،
* جهات ‌اربعه (اصلی): (جغرافیا) جهت‌های چهارگانه، شاملِ مشرق، مغرب، شمال، و جنوب،
* جهات‌ فرعی: (جغرافیا) جهت‌های چهارگانه، بین جهات اصلی، شامل شمال‌شرقی، جنوب‌شرقی، شمال‌غربی، و جنوب‌غربی،
* جهات شش‌گانه (سته): [قدیمی] زیر، بالا، راست، چپ، پیش، و پس،


اربعه

چهارگانه: عناصر اربعه،

فرهنگ معین

جهات

(جِ) [ع.] (اِ.) جِ جهت.


اربعه

اربع، چهار، چهار مرد، چهارگانه. [خوانش: (اَ بَ عَ) [ع. اربعه] (اِ.)]

لغت نامه دهخدا

شش جهات

شش جهات. [ش َ / ش ِ ج َ] (اِ مرکب) شش جهت:
کرد رها در حرم کاینات
هفت خط و چارحد و شش جهات.
نظامی.
رجوع به شش جهت شود.


اربعه

اربعه.[اَ ب َ ع َ] (اِخ) (بلوک...) نام چهار ناحیه بود: ده رم، ده رود، هنگام، رودبال. در جانب جنوبی شیراز بمسافت بیست وشش فرسنگ است. درازی این بلوک از دشت دال تا امام زاده شهید یازده فرسخ، پهنای آن از پنج شیر تا احمدآباد چهار فرسخ است، محدود است از جانب شرق ببلوک قیر و کارزین و از سمت شمال بفیروزآباد و از طرف مغرب بنواحی بلوک دشتی و از جانب جنوب ببلوک خنج وبلوک گله دار و از گرمسیرات فارس است، هوایش گرم آبش از رودخانه ٔ فیروزآباد و چشمه. شکارش آهو و بز و پازن و قوچ و میش کوهی و کبک و تیهو و دراج و در زمستان هوبره. درخت کوهستان و صحرای این بلوک عموماً کنارشیرین و ترش. بساتین آن نخل و نارنج و لیمو و نارنگی. کشتش تنباکو و کنجد و پنبه و شلتوک. و گندم و جو را بیشتر دیمی زراعت کنند. در سال خوش باران، بذری سی چهل بذر دهد. قصبه ٔ آن ده رم است و عموم خانه های آن از خشت خام و گل و چوب است. شماره ٔ خانه های آن نزدیک بسیصد خانوار است و این بلوک را نوزده قریه باشد.


اصول اربعه

اصول اربعه. [اُ ل ِ اَ ب َ ع َ / ع ِ] (ترکیب وصفی، اِ مرکب) رجوع به اصول الاربعه شود. || (اِخ) در تداول علمای شیعه، عبارتست از اصول کافی، تهذیب، استبصار و من لایحضره الفقیه. رجوع به اصحاب کتب اربعه شود.


امهات اربعه

امهات اربعه. [اُم ْ م َ ت ِ اَ ب َ ع َ/ع ِ] (ترکیب وصفی، اِ مرکب) عناصر اربعه. (از شرح منظومه ٔ حاج ملاهادی سبزواری چ سنگی ص 273). چارمادر. چهارآخشیج. چهارگوهر (باد، خاک، آب و آتش). مقابل آباء علوی. امهات حیوان. امهات سفلی. (از فرهنگ فارسی معین). امهات بتنهایی نیز باین معنی آمده. رجوع به امهات شود.


تسبیحات اربعه

تسبیحات اربعه. [ت َ ت ِ اَ ب َ ع َ / ع ِ] (ترکیب وصفی، اِ مرکب) عبارت است از: سبحان اﷲ و الحمدللّه و لااله الا اﷲ و اﷲ اکبر. که در رکعتهای سوم و چهارم از هر نماز سه بار خوانند و سپس به رکوع روند.

معادل ابجد

از جهات اربعه

695

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری